تاريخ : پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, | 23:19 | نويسنده : ali tanha

دانشمندان طی تحقیقات گسترده خودشون به این نتیجه رسیدن که نیروی جاذبه دانشجو در شب امتحان به انواع سرگرمی از نیروی جاذبه زمین و حتی از نیروی جاذبه موبایل به سوراخ توالت هم بیشتره !!!

.

.

به بعضی ازین مخاطب های خاص هم باید گفت آهااااااای فکر نکن از خوبیته که خاصی، تو رو این گند دماغیاته که خاص کرده. آدم به گندی تو ندیدیم تاحالا والااا.

.

.

امروز برادر زادم اومده پیشم (6 سالشه) میگه داشتم از مهدکودک برمی گشتم یه دختره لپمو کشید نازم کرد گفت میخوای زنت بشم!!! گفتم خب تو چی بهش گفتی . تا دید من عصبانیم گفت هیچی هیچی کلی فحشش دادم و دعواش کردم !! بعد دیدم همینطور وایساده زل زده بمن نمیره منم همینطور زل زدم تو صورتش ببینم چشه در عین ناباوری تو روم وایساده میگه خب عمو شناسناممو بده دیگه ما خیلی همو دوست داریم واسم لواشکم داد
من: O_o
سازمان کاهش دهنده سن ازدواج: ^_^
دختره : -_^

 

.

.

اخبار میگه 25 درصد اونایی که بیماری قند خون دارن از بیماریشون آگاه نیستن
من موندم اینا خودشون خبر ندارن شما از کجا فهمیدین ؟

 


برچسب‌ها:
تاريخ : پنج شنبه 30 آبان 1392برچسب:, | 23:17 | نويسنده : ali tanha

یعنی من هرچی از این گودوزیلای خانوادمون براتون بگم کم گفتم ! اگه این انرژی و استعدادشو تو سر کار گذاشتن من صرف درس و زندگیش میکرد الان شده بود یکی مثل انیشتین! اومده اتاقم با یه حالت مظلومانه خاص میگه عمووووووو چرا هیچکی نمیتونه پشت سر هم بیست بار بگه لم من گاگو لم من گاگو. میگم کی همچین حرفی زده ؟ میگه مربی مهدمون گفت ولی من گفتم عموم ی نابغس اون میتونه منم که احساس میکردم نابغه فامیلم شروع کردم به تکرار کردن : لم من گاگو لم من گاگولم من گاگولم من گاگولم من گاگولم خلاصه 5 ثانیه نگذشت دیدم چه بلایی سرم اومده حیف از دسترس خارج شده بود وگرنه از سقف آویزونش میکردم


برچسب‌ها:
تاريخ : سه شنبه 28 آبان 1392برچسب:, | 14:36 | نويسنده : ali tanha

 

گفت : با مادر یه جمله بساز ...
گفتم : من با مادر جمله نمیسازم ...! 
دنیامو میسازم


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 27 آبان 1392برچسب:, | 21:48 | نويسنده : ali tanha

پﺴﺮﻩ : ﺑﺮﻭ ﺩﻳﮕﻪ
ﻧﻤﻴﺨﻮﺍﻣﺖ ﺩﻳﮕﻪ ﺗﻤﻮﻣﻪ
ﺩﺧﺘﺮ : ﻋﺸﻘﻢ ﻣﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮ ﺑﺨﺪﺍ
ﻣﻴﻤﻴﺮﻡ ﭼﺮﺍ
ﻧﻤﻴﻔﻬﻤﻲ
ﭘﺴﺮ : ﺩﻳﮕﻪ ﺍﺯﺕ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ
ﻋﺸﻘﺖ ﺑﺮﺍﻡ ﺗﮑﺮﺍﺭﻱ
ﺷﺪﻩ .
ﻭﺗﻠﻔﻦ ﻗﻄﻊ ﺷﺪﺩﺧﺘﺮﺧﻴﻠﻲ
ﺍﻓﺴﺮﺩﻩ ﻭﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﻴﺮﻩ
ﺗﻮﺍﺗﺎﻗﺶ
ﭼﺸﻤﺶ ﻣﻴﻮﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﻣﺎﻧﻴﺘﻮﺭ
ﮐﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮﻋﮑﺲ
ﻋﺸﻘﺸﻮﻣﻴﺒﻴﻨﻪ ﺍﺷﮏ
ﺗﻮﭼﺸﺎﺵ ﺣﻠﻘﻪ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﺁﻫﻨﮓ
ﻣﻮﺭﺩﻋﻼﻗﻪ ﻱ
ﻋﺸﻘﺸﻮﻣﻴﺬﺍﺭﻩ
ﻭﮔﻮﺵ ﻣﻴﺪﻩ ﺩﻳﮕﻪ ﺍﺷﮑﺎﺵ ﺗﺎﺏ
ﻧﻤﻴﺎﺭﻥ ﻭﻣﻴﺮﻳﺰﻥ
ﺩﺧﺘﺮﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﻴﮑﺮﺩ ﻳﻪ ﺗﻴﮑﻪ ﺍﻱ
ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩﺷﻮ ﺍﺯﺩﺳﺖ
ﺩﺍﺩﻩ .
ﺍﻭﻥ
ﺷﺐ ﺩﺧﺘﺮﺧﻮﺍﺑﺶ ﻧﺒﺮﺩ ﺑﻪ
ﭘﺴﺮﭘﻴﺎﻡ ﺩﺍﺩ : ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ
ﭘﻴﺎﻣﻮﻣﻴﺨﻮﻧﻲ ﺟﺴﻤﻢ ﺑﺎﻫﺎﺕ
ﻏﺮﻳﺒﻪ ﺷﺪﻩ ﻭﻟﻲ ﺩﻟﻢ
ﻫﻤﻤﻤﻤﻴﺸﻪ
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﺍﻣﻴﺪﺑﻴﺪﺍﺭﻱ
ﺟﺴﻢ ﻫﺎ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ﺑﺮﺍﻱ
ﻫﻤﻴﺸﻪ . ﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻱ
ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﻣﻴﺮﻩ
ﺳﺎﻋﺖ
ﺩﻗﻴﻘﺎ 3:34 ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭﺳﮑﻮﺕ
ﻭﺗﺎﺭﻳﮑﻲ ﺧﻮﺩﺵ
ﺭﻭ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﻱ
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﻪ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﭘﺮﺕ ﮐﺮﺩ
ﺩﺧﺘﺮﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺗﻮﺗﻨﻬﺎﻳﻲ
ﻣﺮﺩ . ﺻﺒﺢ ﻣﺎﺩﺭﺩﺧﺘﺮ ﻃﺒﻖ ﻋﺎﺩﺕ
ﻫﻤﻴﺸﮕﻲ ﺑﻪ ﺍﺗﺎﻕ
ﺩﺧﺘﺮﺵ
ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﻴﺪﺍﺭﺵ ﮐﻨﻪ ﺍﻣﺎﺩﺧﺘﺮ
ﺭﻭﻧﺪﻳﺪ . ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮﺍﻩ
ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻪ
ﻣﺪﺍﻡ ﻭﭘﻴﺎﭘﻲ ﺯﻧﮓ
ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﺗﻮﺟﻬﺶ ﺭﻭﺟﻠﺐ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ
ﺳﻤﺖ
ﮔﻮﺷﻲ ﺭﻓﺖ ﭘﺴﺮﻯ ﻣﺪﺍﻡ
ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻤﺎﺱ ﻣﻴﮕﺮﻓﺖ . ﭼﺸﻢ
ﻣﺎﺩﺭﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﻲ ﺍﻓﺘﺎﺩﮐﻪ
ﻫﻤﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ
ﺑﻮﺩ: ﻋﺰﻳﺰﻡ, ﻋﺸﻘﻢ, ﺑﺨﺪﺍ
ﺷﻮﺧﻲ ﮐﺮﺩﻡ ﻣﻦ ﻫﻨﻮﺯﺩﻭﺳﺖ
ﺩﺍﺭﻡ
ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ ﺧﻮﺍﻫﺶ
ﻣﻴﮑﻨﻢ ﻋﺸﻘﻢ ﻓﻘﻂ ﻳﻪ
ﻓﺮﺻﺖ
ﺗﻮﺭﻭﺧﺪﺍ .... ﺍﻭﻥ ﭘﻴﺎﻡ ﺩﻗﻴﻘﺎﺳﺎﻋﺖ
3:35 ﺍﺭﺳﺎﻝ
ﺷﺪﻩ
ﺑﻮﺩ ...
ﻣﺎﺩﺭﺩﺧﺘﺮﺑﻪ ﻃﺮﻑ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻱ ﺍﺗﺎﻕ
ﺭﻓﺖ ﮐﻪ ﮐﺎﻣﻼﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩ
ﺑﻪ
ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭﭼﻴﺰﻱ ﮐﻪ ﻣﻴﺪﻳﺪ
ﺑﺎﻭﺭﻧﻤﻴﮑﺮﺩ ...
ﻛﻠﻴﭙﺲ
ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﻟﺒﺎﺳ ﻫﻤﺴﺎﻳﻪ
ﮔﻴﺮﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ .... ﺁﺭﯼ ﺍﻭﻥ
ﺩﺧﺘﺮ
ﻫﻨﻮﺯ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 27 آبان 1392برچسب:, | 15:41 | نويسنده : ali tanha

من تنها کمی متفاوتم...
وقتی تمام درد های دنیا روی شانه های دخترانه ام کوه میشود
به پهنای تمام کوهپایه های دنیا لبخند میزنم...


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 27 آبان 1392برچسب:, | 15:35 | نويسنده : ali tanha

ﺩﻗﺖ ﮐﺮﺩﯾﻦ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻼ‌ﺱ ﺑﺎ ﻣﯿﺰ ﻭ ﻧﯿﻤﮑﺖ ﯾﮏ ﺍﻫﻨﮕﻬﺎﯾﯽ ﻣﯿﺴﺎﺯﻥ
ﮐﻪ ﺑﺘﻬﻮﻭﻥ ﮐﻪ ﺳﻬﻠﻪ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﺑﺘﻬﻮﻭﻧﻢ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺍﻭﻧﺎ ﺭﻭ ﺑﺴﺎﺯﻩ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

.

.

.

دقت کردین وقتی که خوشحالیم بالاخره یه چیزی یا یه کسی پیدا میشه که سریع گند بزنه به خوشحالیمون!.

.

.

.

دقت کردی شبایی که فرداش ساعت 8 کلاس داری بصورت بسیار تابسیار ناخود آگاه باید تا ساعت 3 صبح بیدار باشی ولی شبایی که فرداش ساعت 12 ظهر کلاس داری دیگه ساعت 8 شب خوابی

 


برچسب‌ها:
تاريخ : یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:, | 14:25 | نويسنده : ali tanha


برچسب‌ها:
تاريخ : یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:, | 14:18 | نويسنده : ali tanha


برچسب‌ها:
تاريخ : یک شنبه 26 آبان 1392برچسب:, | 14:17 | نويسنده : ali tanha


برچسب‌ها:
تاريخ : جمعه 24 آبان 1392برچسب:, | 15:46 | نويسنده : ali tanha

غضنفر ساندويچ‌ فروشي داشته، ‌يك روز يك بابايي مياد ميگه: ‌قربون يك ككتل بده، ‌فقط بي‌زحمت توش گوجه نگذار.
غضنفرميگه: آقا امروز اصلا گوجه نداريم، ميخواي خيارشور نگذارم؟!

.

.

غضنفر ميخواسته به فلسطينيا كمك كنه، براشون سنگ پست ميكنه!

.

.

غضنفر از ساختمون ده طبقه ميفته پايين، همه جمع ميشن دورش، ازش ميپرسن: آقا چي شده؟ ميگه: والله منم تازه رسيدم!.

.

.

غضنفر با زنش رفته بوده سينما، تو فيلم يهو يه گاوه شروع مي‌كنه دويدن طرف تماشاچيا. غضنفر يهو ميپره زير صندلي
زنش ميگه: ‌بابا خجالت بكش! اين فيلمه
غضنفر ميگه: زن! من و تو مي‌دونيم فيلمه، گاوه كه نمي‌دونه!

 


برچسب‌ها:
تاريخ : جمعه 24 آبان 1392برچسب:, | 15:27 | نويسنده : ali tanha

یادش بخیر کودکی...
نردبان می گذاشتیم برویم پشت بام,شاید ماه را بگیریم
شاید خدا را ببینیم...
حالا قد کشیده ایم و خدا از رگ گردن به ما نزدیک تر شده ...
یادمان می رود...
و تو ای ماه تر از ماه به رسم دوست داشتن باز نردبان می گذاریم,
روی بام دلمان می نشینیم شاید تو ما را ببینی...!!!


برچسب‌ها:
تاريخ : پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:, | 13:26 | نويسنده : ali tanha

یه خر بوست کنه:))
بهتر از اینکه بایه بوسه خر شی:D


برچسب‌ها:
تاريخ : چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, | 23:42 | نويسنده : ali tanha

از کسی که دلش گرفته............

نپرسید: چرا؟!..................

ادمها وقتی نمی توانند "دلیل ناراحتیشان " را بیان کنند....

دلشان میگیرد...!!

 خجالتی

برچسب‌ها:
تاريخ : چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, | 23:38 | نويسنده : ali tanha

لمس کن کلماتی را

 
که برایت می نویسم
 
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالی ست
 
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد...
 
لمس کن نوشته هایی را
 
که لمس ناشدنی ست و عریان...
 
که از قلبم بر قلم کاغذ می چکد
 
لمس کن گونه هایم را
 
که خیس اشک است و پر شیار...
 
لمس کن لحظه هایم را...
 
تویی که میدانی من چگونه
 
عاشقت هستم
 
لمس کن این با تو بودن ها را
 
لمس کن...
 
همیشه عاشقت می مانم
 
دوستت دارم ای بهترین بهانه ام..

برچسب‌ها:
تاريخ : چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:, | 23:32 | نويسنده : ali tanha

دیشب که باران آمد، میخواستم سراغت را بگیرم اما خوب میدانستم باز هم که پیدایت کنم،
باز زیر چتر دیگرانی


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, | 23:56 | نويسنده : ali tanha
ترک برداشته است...دلم را می گویم...
بس که در این زندگی سرد و گرم شد...............
 
 

برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, | 23:52 | نويسنده : ali tanha

  دیـــــــــگر 
باشکر یا بدون شکر چه فرق میکند 
از وقتی 
فنجان بی وفایی های دنیا را سر کشیده ام 
دهـــــــــــانم طعم تلخ روزمرگـــــــــی میدهد 


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, | 23:51 | نويسنده : ali tanha

چرا نگاه میکنی؟؟؟

تنها ندیده ای؟؟؟

به من نخند !

من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, | 23:43 | نويسنده : ali tanha



برخورد با بدپوششان در پایتخت طی روزهای گذشته تشدید شده است.

مشاهدات خبرنگاران ما از سطح شهر تهران حاکیست حضور گشت‌های ارشاد در پایتخت طی روزهای گذشته به میزان قابل توجهی افزایش یافته و برخورد با بدپوششان تشدید شده است.

حضور نیروهای پلیس پایتخت در این مدت در میادین و اطراف مراکز بزرگ ..........

لطفا برای خواندن ادامه مطلب روی آدرس زیر كلیك بفرمائید



برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, | 23:40 | نويسنده : ali tanha

ای زینب مضطر بیا
وقت وداع آخر است
بر سینه ام ای خواهرا
داغ علی اکبر است
ای مونس و غمخوار من 
کن یاری بیمار من
کاین دیده خونبار من
گریان ز داغ اکبر است


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, | 23:39 | نويسنده : ali tanha

میگویند شیشه احساس ندارد ولی وقتی روی شیشه ی بخار گرفته نوشتم "یا حسین" ارام گریست. ماه محرم بر تمامی عاشقان ان حضرت تسلیت باد.

.

.

زینب به دنبال حسین گشت هراسون...
تن داداششو دیدغرق درخون,
الهی برات بمیر خواهر...
ارباب من ای غریب مادر.
دوباره توی این دلم غصه داره...

.

.

بگذشت غدیروخبر از یار نیامد,
برزخم دل فاطمه غمخوار نیامد...
چند روز دگر مانده که با ناله بگوییم,
ای اهل حرم میر علمدار نیامد,
سقای حسین سیدوسالار نیامد...
السلام علیک یااباعبدالله(ع)..

.

.

کسی چون من گل پرپر نبیند
گلـوی پـاره اصغـر نبینـد
بدست خویش کندم قبر او را
که این قنداقه را مادر نبیند . . .

 


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, | 23:38 | نويسنده : ali tanha

به توکل خالق غمت
به توسل اسم اعظمت
وبه حزن این ماه ماتمت
من و زخم دل تو و مرحمت
و بهسرخی رنگ پرچمت
به سیاهیه بیرق غمت
رو سیاهم مرا پاکم کن
یک شبی کربلا خاکم کن
یا حسین (ع) :x:x:x:x:x


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, | 23:34 | نويسنده : ali tanha

آب را گل نکنیم،
شاید از دور علمدار حسین، مشک طفلان بر دوش، زخم و خون بر اندام، می رسد تا که ازین آب روان، پر کند مشک تهی، ببرد جرعه ی آبی برساند به حرم، تا علی اصغر بی شیر رباب، نفسش تازه شود، و بخوابد آرام.
آب را گل نکنیم،
که عزیزان حسین، همگی چشم به راهند که ساقی آید، و به انگشت کرم، گره کور عطش را بگشاید.
آب را گل نکنیم... 


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, | 23:33 | نويسنده : ali tanha


برچسب‌ها:
تاريخ : دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:, | 23:30 | نويسنده : ali tanha

السلام علیک یا اباعبدالله حسین

.

.


برچسب‌ها: